۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

اردوگاههای مرگ







فاجعه هولوکاست | بنیاد ید و شم | شعر یک کودک

هولوکاست - شــــــوآ هولوکاست - شــــــوآ

بخش دوازدهم
اردوگاههای مرگ


نخستین اردوگاه که آلمانی ها در خاک لهستان برپا کردند تا در آنجا یهودیان را در تعداد بسیار زیاد و به شیوه سریع و ماشینی به قتل برسانند و اجساد آنها را در کوره های آدم سوزی به خاکستر مبدل سازند، در مکانی به نام «خلمنو» (CHELMNO) برپا گردید. انتقال یهودیان به «خلمنو» و کشتار همگانی آنان از 8 دسامبر 1941 آغاز شد و تا ژانویه 1945 به صورت منظم و سازماندهی شده و بدون وقفه ادامه یافت.
هزاران نفر یهودیانی را که در گتو شهر «لودج» متمرکز کرده بودند به «خلمنو» منتقل می ساختند، به آنها دستور می دادند لخت شوند، لباسهایشان را در گوشه ای انبار می کردند تا سر فرصت اشیاء گرانبها را برای خود بردارند وسپس آنها را سوار کامیونهای ویژه ای می کردند که لوله گاز کاربوراتور کامیون به داخل انبار کامیون (که یهودیان را در آنجا چپانده بودند) منتهی می شد. کامیون به سوی قبرستانی که از پیش در داخل جنگل احداث شده بود حرکت می کرد و تا هنگامی که به مقصد می رسید، همه افراد نگون بخت به علت استنشاق گاز خفه شده بودند و مأموران هیتلری اجساد آنان را در لایه لایه روی تیرهای چوبی قرار می دادند و آن را به آتش می کشیدند تا اجساد به خاکستر مبدل شود.
در این اردوگاه سه کامیون خفه کننده وجود داشت که توسط آنها حدود 300 هزار نفر یهودی و 50 هزار نفر کولی در طول سالهائی که «خلمنو» برپا بود با این شیوه شیطانی کشته و سوزانده شدند. تنها سه نفر یهودی توانستند از این اردوگاه بگریزند و ماجرای این جنایات دهشتناک را به حافظه تاریخ بسپارند. آلمانی ها پیش از سوزاندن اجساد، حتی روکش های طلا را هم از دندان های مقتولین بیرون می آوردند.

یهودیان را گروه گروه از گتوها و بازداشتگاهها با قطار به ارودگاههای مرگ انتقال می دادند
یهودیان را گروه گروه از گتوها و بازداشتگاهها با قطار به ارودگاههای مرگ انتقال می دادند

پس از آنکه طرح منظم نابودی یهودیان در کنفرانس «وانزه» به تصویب رسید و به مرحله اجرا گذاشته شد، به دستور دولت آلمان سه اردوگاه دیگر نیز برای کشتن و سوزاندن یهودیان برپا گردید. هر سه اردو در مجاورت راه آهن برپا شد تا سریع تر بتوان یهودیان را از سراسر لهستان و حتی کشورهای دیگر به آنجا فرستاد.
اردوگاه «لوج» (LODZ) در ماه مارس 1942 برپا شد و از بهار 1943 برای آنکه آثار قتل عام را پنهان کنند، شروع به سوزاندن اجساد قربانیان (به جای دفن آنها) کردند. دومین اردوگاه مرگ «سوبی بور» (SOBIBOR) نام داشت که از ماه مه تا ماه ژوئیه 1942 و سپس از اکتبر 1942 تا اکتبر 1943 یهودیان را در آنجا می کشتند. اردوگاه سوم «تربلینکا» (TREBLINKA) نامیده می شد که یهودی کشی در آن از ژوئیه 1942 آغاز شد و تا اوت 1943 ادامه یافت.
آلمانی ها تصمیم داشتند هر چه زودتر کار قتل عام همه یهودیان اروپا را به انجام برسانند.
در هر یک از این اردوگاهها شمار مأموران آلمانی حدود 30 نفر بود و نیروهای کمکی آنان را یهودستیزان اوکراینی تشکیل می دادند که در آرزوی نابودی یهودیان با هیتلر همنوا بودند.
در هر سه اردوگاه، در همان ساعات نخستین ورود قطار و آوردن قربانیان، زنان و کودکان و مردان را مستقیما به قتلگاه می فرستادند. در این سه اردوگاه در طول جنگ جهانی دوم جمعا 7ر1 میلیون نفر یهودی قربانی شدند که بخش بزرگ آنها از اهالی لهستان بودند.

نازیها در کشتن یهودیان آنقدر شتاب داشتند که پیش از برپائی حمامهای گاز خفه کننده، آنها را در صندوق کامیونهای ویژه که لوله اگزوز کامیون به آن وارد میشد متمرکز میساختند وخفه میکردند
نازیها در کشتن یهودیان آنقدر شتاب داشتند که پیش از برپائی حمامهای گاز خفه کننده، آنها را در صندوق
کامیونهای ویژه که لوله اگزوز کامیون به آن وارد میشد متمرکز میساختند وخفه میکردند

مأموران آلمانی فرستادن یهودیان از گتوها و مراکز محصور به اردوگاههای مرگ را بسیار دقیق برنامه ریزی کرده و با اشتیاق زیاد انجام می دادند. این مأموریت کاری پیچیده بود که همکاری و همآهنگی لوجستیک بین واحدهای نظامی و سازمان های غیرنظامی را الزامی می ساخت. سازمان کل راه آهن آلمان بخش عمده ای از قطارهای خود را به انتقال یهودیان از نقاط مختلف اروپا به اردوگاههای مرگ اختصاص داده بود.
آلمان ها همچنین تلاش می کردند مقصد نهائی قطارها را پنهان کنند و یهودیان را در مورد مقصود واقعی خود فریب می دادند. آلمان هیتلری از یک سو مایل نبود ملت های جهان به توطئه شیطانی نابودی یهودیان پی ببرند- و همزمان نمی خواست یهودیان بدانند که به قتلگاه فرستاده می شوند، تا مقاومتی نکنند.
بی تردید، «آشوویتس» (AUSCHWITZ) بزرگترین و مجهزترین اردوگاه مرگ بود که آلمان ها در طول جنگ جهانی دوم برای نابودی هرچه سریعتر یهودیان برپا کردند. «آشوویتس» نیز همانند اکثر اردوهای دیگر مرگ و یهودی کشی، در خاک لهستان برپا شد، زیرا آلمان ها از همکاری گسترده یهودستیزان لهستانی برخودار بودند و اطمینان داشتند که حتی اگر یهودیانی بخواهند از اردوگاه بگریزند تا شاید خود را از مرگ نجات دهند، افراد محلی لهستانی آنها را دستگیر گرده و به ارتش آلمان تحویل خواهند داد.
آلمانی ها در این اردوگاه همه وسائل لازم را برای خفه کردن یهودیان و سوزاندن اجساد آنها برپا ساختند.
برای خفه کردن این نگون بختان، آلمانیها از گاز سیکلون- ب (Zyklon B) استفاده می کردند که آن را پیشتر به روی اسیران روسی آزمایش کرده و از نتیجه آن بسیار راضی
بودند. در «آشوویتس» چندین حمام گاز خفه کننده احداث کرده بودند که قربانیان را به بهانه آنکه باید حمام کنند، لخت وارد آنجا کرده و سپس گاز سیکلون را از دوش ها وارد فضای بسته آنجا می کردند و یهودیان با عذاب بسیار جان می دادند. اجساد مقتولین به کوره های آدم سوزی منتقل می گردید تا به خاکستر مبدل شود.

اجساد قربانیان حمامهای گاز و دیگر مقتولین را در این کوره ها میسوزاندند و خاکستر می کردند
اجساد قربانیان حمامهای گاز و دیگر مقتولین را در این کوره ها میسوزاندند و خاکستر می کردند

بازده اردوگاه مرگ «آشوویتس» آنقدر برای آلمانی ها رضایت بخش بود که پس از مدت کوتاهی یک کارخانه دیگر آدم کشی در کنار آن به نام «بیرکناو» (BIRKENAU) برپا ساختند و از ماه مارس 1942 قتل عام یهودیان در این اردوگاه نیز آغاز گردید. در «بیرکناو» جمعا چهار حمام گاز خفه کننده احداث شده بود که آنجا را عملا به یک کارخانه بزرگ انسان کشی مبدل ساخت. یهودیان را از سراسر اروپا با قطار به آنجا حمل می کردند و اکثر آنها بلافاصله به حمام های گاز سیکلون ب فرستاده می شدند. ولی عده معدودی نیز موقتا از مرگ نجات می یافتند، زیرا چون قدرت بدنی کافی داشتند و سالم به نظر می رسیدند، برای انجام خدمات مختلف در داخل اردوگاه به کار گرفته می شدند و یا به کارخانه های مهمات سازی که در اطراف اردوگاهها برپا شده بود اعزام می گردیدند و به کار اجباری می پرداختند.
برخی از این نگون بختان نیز برای اجرای آزمایش های پزشکی گزیده می شدند. برخی پزشکان ددمنش آلمانی، آزمایش های بسیار خطرناک خود را روی این گونه قربانیان انجام می دادند.هنگام اجرای عمل جراحی آزمایشی، معمولا از بیهوش کردن قربانی خودداری می ورزیدند تا آزمایش آنان در شرائط «واقعی تری» انجام گیرد. یکی از این پزشکان جنایتکار فردی به نام دکتر «یوزف منگله» (Josef Mengele) بود که پس از جنگ جهانی و تسلیم شدن آلمان، به آمریکای جنوبی گریخت و شایع است که چند سال پیش مرد و از چنگال عدالت گریخت.
در بهار و تابستان سال 1944 ، در همان ایامی که نخستین آثار شکست آلمان نازی در جبهه ها به وضوح احساس می شد، یهودی کشی در دو اردوگاه مرگ «آشوویتس» و «بیرکناو» شدت گرفت، زیرا یهودیان مجارستان و یهودیان گتوی «لودج» به این کارخانه آدم کشی فرستاده شدند و همدستان هیتلر عجله داشتند هر چه زودتر آنها را نابود کنند.
در طول سال های جنگ، حدود یک میلیون و صد هزار نفر یهودی در «آشوویتس» و «بیرکناو» به قتل رسیدند و همراه با آنان حدود 70 هزار نفر پارتیران لهستانی، 250 هزار نفر کولی و حدود 150 هزار نفر از اسیران جنگی شوروی و شماری از شهروندان کشورهای دیگر نیز در آنجا بیرحمانه کشتار شدند.

نمونه دیگری از آزمایشهای ضد بشری نازیها  که قربانیان را بدون بیهوشی جراحی میکردند تا ظاهرا آزمایش واقعی تر باشد نمونه ای از آزمایشهای حیوانی به روی افراد اردوگاههای مرگ نازی بدون داروی بیهوشی
نمونه دیگری از آزمایشهای ضد بشری نازیها که قربانیان را بدون بیهوشی جراحی میکردند تا ظاهرا آزمایش واقعی تر باشد نمونه ای از آزمایشهای حیوانی به روی افراد اردوگاههای مرگ نازی بدون داروی بیهوشی

بالای صفحه | چاپ کنید

استفاده از این مطالب با ذکر ماخذ آزاد است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر